• ایران
  • 25th November 2024

پر طبل تر از حیات، آنان مرگ را سرودی کردند

برای دانلود نسخه پی دی اف، اینجا کلیک کنید.

مقرراتزدایی از کشتار، آزاد سازی قیمت خون

آنچه مفت بر کف بازار سیاست های نئولیبرالی ریختهاست و حافظان بازار در هر زمان و مکانی به آن برخورد کنند بیمهابا میریزند و میگذرند، خون است. خون مردمی که جانشان به لب رسیده و تنشان کالایی شده است در دکان بازار‎‎‎های خصوصیِ بهداشت، آموزش، قراردادهای موقتی کار و غیره، و آنجا که با حداقل دستمزد های دریافتیشان از پس خرید این تن، به قیمت متورم بازار برنمیآیند، تن درماندهشان، چون کالایی بیمصرف، به دست کاسبکاران لای چرخهای مقررات زدوده ی نئولیبرالیسم له میشود. و رود خروشانی جاری میگرداند از خون مردمان، به وسعت آمریکای لاتین تا خاورمیانه.

در اینجا قصد دارم گزارش کوتاهی ارائه دهم از فرایند اعتراضات در دو کشور از مناطق درگیر خیزشهای خیابانی. هدف به دست دادن فهمی انضمامی از «تجربه ی مردم» و «فرایند اعتراضات» است، بلکه به میانجی آن درک دقیقتری از تحلیلهای مربوط به این فرایند‎‎ها، وضعیت کنونی خود و نسبت اعتراضات داخلی با آنچه در جهان میگذرد حاصل شود. و ابزاری باشد برای بازشناسی پیوندها و تمایزات مقاومتهای مردمی در کشورهای مختلف با تاکید بر تاثیر موقعیت ویژهی هر یک از این مناطق در شکل دهی و اجرای سیاستهای نئولیبرالی که با وجود بنیانهای یکساناش، در هر کجا و در همدستی با شرایط سیاسی-‎‎ جغرافیایی به نوعی خاص ظاهر میشود. به بیان دیگر «عدد راههای رسیدن به نظام جهانی به شمار کشورهاست و بر خلاف هیجانات روشنفکران راست‌گرای دهه هشتاد درباره تقدم لبیرالیسم [اقتصادی] بر دموکراسی، اولی را میتوان به زور به کرسی نشاند و دومی را مدام به تاخیر انداخت»[1].  

یک: شیلی

دولت خبر افزایش کرایههای حمل و نقل عمومی را منتشر میکند. دانش آموزان که خود مستقیما متاثر از این افزایش قیمتها نیستند، ولی آنچنان که میگویند؛ بخاطر خانواده هایشان، با باز کردن ایستگاه‌های مترو جهت ورود بدون کرایه مسافران، دست به اعتراض زدند. پلیس با گاز اشک‌آور به ایستگاههای مترو حمله کرد. پس از این برخورد، اعتراضات شدت گرفت. چندین ایستگاه مترو به طرز مشکوکی به آتش کشیده شدند و همین بهانهای شد برای اعلام وضعیت اضطراری. دولت این اقدامات را دست آویزی قرار داد تا معترضان را از «مردم» نداند و اعلام کند «این اعتراضات توسط گروههای اشرار سازماندهی شدهاند و این اقدامات به ضرر همه ی شهروندان است». معترضان پیروِ اغتشاشگر خوانده شدن توسط دولت، طی ابتکار عملی از ایستگاههای مترو و محلههایشان دفاع کردند و در نتیجهی این حرکت همبستگیشان بیشتر شد. همچنین در خطابهای دیگر پینیهرا اظهار کرد «ما در جنگ علیه دشمنی بی رحم و قدرتمند هستیم که احترامی برای هیچ کس و هیچ چیز قائل نیست.» او تنها درباره یک چیز دروغ نمیگفت؛ قدرت جمعیتی که در برابرش صف کشیدهاند.

اعتراضات از مناطق کم درآمدتر، یعنی جایی که مردم مقدار قابل توجهی از درآمدشان (حدود 20 درصد) صرف رسیدن به مراکز شهر و یا معادن برای کار میشد، شروع شده بود. با سرکوب و خطابههای ساختگی دولت، اعتراضات از ایستگاههای مترو به تجمعاتی در میدانهای محلی و سپس اعتراضاتی سراسری تبدیل شد. در این شرایط دیگر تنها اقشار کم درآمد حضور نداشتند، اتحادیه‌های صنفی نیز دست به اعتصاب زدند و گروههای مختلف جامعه وارد میدان شدند. دورا کپدا بکار، فعال سیاسی، راجع به خواستههای مطرح شده در این اعتراضات اینچنین میگوید:«مردم شروع به بیان خواستههایی کردند که از زمان بازگشت دموکراسی خاموش مانده بود. آنها از حقوق بازنشستگی بخش خصوصی سخن گفتند، جایی که اگرچه مردم کل عمر خود را با یک حقوق مناسب کار میکنند اما بازهم در انتها خود را در فقر میبینند. این ماجرا درباره نظام سلامت نیز صدق میکند، دولت نظام سلامت را از اساس نادیده گرفته‎‎است». همچنین توضیح میدهد به دلیل کمبود دارو و خدمات ناکارآمد سلامت، 26000 نفر در سال 2018 به علت انتظار طولانی برای درمان جان خود را از دست دادهاند[2].

چند روز بعد پینیهرا شروع به دادن امتیازاتی از جمله؛ بازگرداندن افزایش کرایههای حمل و نقل و پیشنهاد برنامه اجتماعی جدیدی که شامل اصلاح حقوق بازنشستگی، بیمه سلامت و حداقل دستمزد بود،‎‎ کرد. از آنجا که تغییرات حاصل از این اصلاحات هیچ گرهای از دردهای معترضان باز نمیکرد، اگر امیدی هم به تغییرات اساسی توسط حاکمیتِ موجود داشتند، از بین رفت. شیلی پس از اعلام این اصلاحات، بزرگ ترین موج اعتراضات را شاهد بود. در میان شعارها و مطالبات مختلف آنچه مشترک بود خواست معترضان مبنی بر استعفای رییس جمهور، پیش نویس یک قانون اساسی جدید، رسانههای مردمی و پاسخگویی در برابر خشونت پلیس و ارتش بود.

دو: عراق

سه دهه پس از تجربه اقتصادی پینوشه، مکتب شیکاگو همچنان دست در دست سیاستهای خارجی آمریکا و با اعمال شوک و تعلیقِ وضعیت موجود به واسطه بحران، راه خود را به اطراف جهان از جمله عراق باز کرد.

پس از واقعه یازده سپتامبر، آمریکا با توصل به توجیهات مختلف، حملهی مرعوب کننده و صاعقهآسایی را به عراق شروع کرد. مردم بعد از این حملات دست به اعتراضات گستردهای زدند و خواستار برگزاری انتخابات شدند. پاسخ چیزی جز کشتار، ناپدیدی معترضان و هزاران هزار زندانی نبود. پس از اشغال عراق، در می 2003 پاول برمر به عنوان نمایندهی ایالات متحده در عراق تعین شد. برمر «خصوصیسازی کامل شرکت‌های دولتی، حقوق کامل تملک شرکتهای عراقی توسط شرکتهای خارجی، حق خارج کردن تمام سود از عراق توسط شرکتهای خارجی...باز کردن بانکهای عراق به روی کنترل خارجیان، رفتار یکسان با شرکتهای خارجی...برداشتن تقریبا تمام موانع تجاری»[3] و همچنین گرفتن مالیات یکسان و ممنوعیت حق اعتصاب و تشکیل اتحادیههای کارگری را در رأس کار خود قرار داد. این فرامین باید توسط تمام حوزههای اقتصادی از جمله خدمات عمومی، رسانه، حمل و نقل، امور مالی و تولید اعمال میشد. برمر قوانین تضمین کنندهی بازار آزاد و تجارت آزاد را به گونهای که به گفتهی خودش «دوام و مسیری پیدا کند که دگرگون کردن آن دشوار باشد» تحویل دولت موقت منصوب ایالت متحده، که تنها قدرت تایید و تصویب قوانین موجود را داشت، داد. «آنچه ایالات متحده آشکارا میکوشید با زور به عراق تحمیل کند، یک دستگاه دولتی با ماموریت اصلی تسهیل شرایط انباشت سرمایه سودآور از طریق سرمایه داخلی و سرمایه خارجی بود، این نوع دستگاه دولتی را «دولت نئولیبرال» مینامیم»[4]. سیاستهای نئولیبرالی در عراق نیز مانند نمونههای پیشین خود نتیجهای جز انباشت سود سرمایهدارن به قیمت شوکهای اقتصادی که میلیونها نفر را در فقر روز افزون فرو میبرد، نداشت.

پس از سالها اجرای این دست سیاستها و به دنبال اسفبار شدن هرچه بیشتر وضعیت معیشت در عراق، اعتراضاتی از اول ماه اکتبر توسط فعالان مدنی در رسانههای اجتماعی شروع شد. نکته قابل توجه در عراق و لبنان نقش محوری دانشآموزان و دانشگاهیان اعم از دانشجو و استاد است. اکثر دانشگاهیان در این کشورها همپای مطالبات جامعه حرکت میکنند، بطوری که بیش از یک ماه است در تحصن و اعتراض به سر میبرند، کلاسهای درس را با فریاد «سوگند، سوگند، بغداد به کلاسهای درس باز نخواهد گشت» تعطیل کرده و از فضای دانشگاه تنها برای سازماندهی اعتراضات خود استفاده میکنند. معترضان از ساختارهای سیاسی و اقتصادی که امکان معیشت را از آنان ربوده است، بریدهاند و خواهان پایان نظام فرقهگرا، فاسد و شبهنظامی در کشورشان هستند. شعارها در هفتههای اول اعتراضات، 16 سال فساد، بیکاری و خدمات عمومی ناکافی را هدف قرار میداد. اما پس از سرکوب وحشیانه حکومت با وجود استعفای عادل المهدی نخست وزیر عراق، اعتراضات متوقف نشد و مردم با بستن راهها و تجمعات گسترده شعار «کنار رفتن و محاکمه همه افراد فاسد» را سردادند و خواستار سقوط کامل رژیم و تغییر قانون اساسی و مناسبات خارجی و استقلال عراق شدند.

سه: تلاقی بیم و امید

هدا علا پزشک 30 ساله، از معترضان بغداد در مصاحبهای میگوید:«ما به شوخی گاز اشکآور را گاز خندهآور مینامیم. ما همچنین ساختمان رستوران ترکی را که اکنون به وسیله معترضان اشغال شده، به یاد یکی از جنگ های صدر اسلام، کوه احد نامگذاری کردیم. این یک کمدی سیاه است. ما هرچیزی را به شوخی میگیریم. من در روز اول میترسیدم، روی زمین مینشستم و در میان دستانم گریه میکردم، در چنین شرایطی تازه وارد بودم. نیروهای دولتی در میدان هیچ کاری نمیکنند (اشاره به خلع صلاح شدن نیروهای ارتش و پلیس فدرال و منع مداخلهی این دو نیروی دولتی در اقدامات پلیس ضد شورش و یا به گفته هدا علا «شبه نظامیان») آنها به دلیل شلیک گاز اشکآور با ما اشک میریزند. و در عزای ما شریک می‌شوند...ما از خشونت لطیفه میسازیم...میدان تحریر خودش اکنون دولت است، دیگر هیچیک از سیاستمداران آدم حساب نمیشوند، ما مرز ترس را شکستیم، اکنون بدون ترس با پرچم در خیابانها قدم میزنیم. در ابتدا نمیدانستم چگونه به آن میدان بروم. من زندگی خود را صرف رفتن به محل کار و دانشگاه کرده بودم و تقریبا هیچ اطلاعی از محلههای بغداد نداشتم...من 30 ساله هستم و این نخستین بار است که عراق را متحد و زیبا دیدهام. همه چیز زیباست جز دولت.»[5]

آصف بیات در سخنرانی درباره کتاب انقلاب بدون انقلابیون به این تجربهی مهم هدا و میلیون ها معترض دیگر در گوشه کنار جهان اشاره دقیقی میکند، او میگوید:«خود رخدادِ (به معنای بدیویی)انقلاب، اگر حتی در سطح نهادی به جایی نرسد، بازهم بسیار مهم است، زیرا فکر جدیدی و سوبژکتیویتهی جدیدی در بین آدمها میآفریند» بیات به درستی به این مسئله اشاره میکند که حتی اگر این فرایندهای اعتراضی منجر به تحقق شعارها و حقوق مطالبه شده نگردد، مردمی که پیشتر خیابان تنها مسیر عبوری برای آنها بود و هموطن نسبت آنچنان نزدیکی با آنان نداشت، وقتی دست در دست یکدیگر خیره به خشونت و سرکوب عریان نگریستند و نیروی قاهر حاکمیت را به عقب راندند و یا حتی در خانه نشستند و با اخبار کشتهشدگان و زندانیان سر کردند، فکر و زندگیشان دگرگون میشود.«نقش این لحظه در ایجاد یک تصور جدید نسبت به آینده، قدرت و رابطهی سلسه مراتبی بسیار اساسی است»[6].

 

یادداشت ها:

[1] امید مهرگان، مقاله: صندوق بین المللی پول و اعتراضات

[2] رجوع شود به گاهنامه علمی-تخصصی سره، شماره هفدهم، آبان 1398

[3] هاروی، دوید(1397) تاریخ مختصر نئولیبرالیسم، ترجمه محمد عبدالله زاده، نشر اختران

[4] هاروی، دوید(1397) تاریخ مختصر نئولیبرالیسم، ترجمه محمد عبدالله زاده، نشر اختران

[5] وبگاه al-fanarmedia ( گاهنامه سیاسی صنفی هلا، شماره اول، مقاله؛فریاد معترضان جوان در عراق، ترجمه علی راغب)

[6] وبگاه pecritique.com

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه